بر من لباس نوکری ام را کفن کنید / نوکر بهشت هم برود باز نوکر است… :: :: این نیزه مرا به عشقتان میدوزد / در عمق وجود شعله می افروزد امسال اگرچه در زمستانم باز / از بردن اسم تو لبم می سوزد… :: :: گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست علم فاطمه دست قلم عباس است… :: :: ای اتصال نوری ما تا خدا حسین بی تو نبود خلقت ما کیمیا حسین روشن تر از درخشش خورشید مشرقین در جان ماست نور جمال شما حسین ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت باد :: :: همواره تجسم قیام است حسین در سینة عاشقان، پیام است حسین در دفتر شعر ما، ردیف است هنوز دل چسبترین شعر کلام است حسین
خانمه پشت فرمون بود، چراغ سبز شد نرفت زرد شد نرفت ! قرمز شد نرفت! افسر رفت پهلوش گفت خانوم شرمنده ما همین 3 رنگ و بیشتر نداریم پسندتون نشد؟
•.•.•.•.•.•.•.•.• جوک خنده دار •.•.•.•.•.•.•.•.•
کاشکی میشُد با وسایلم صحبت کنم و براشون توضیح بدم که من خیلی خسته ام ... . . . . . خودشون رعایت کنن و پخش و پَلا نشن !!!
•.•.•.•.•.•.•.•.• جوک خنده دار •.•.•.•.•.•.•.•.•
بعضــیا انگار خدا تو صداشون کدئــین تزریق کرده با آدم که حرف میــزنن دردت تســکین پیــدا میکنه . . . حالا هر کی درد داره خیــلی منظم تو صف وایسه باش حرف بزنم
•.•.•.•.•.•.•.•.• جوک خنده دار •.•.•.•.•.•.•.•.•
به عمم میگم نظرت چیه در مورد عمه بودنت ؟!! زل زد تو چشام و گفت : خیلی بی شعوری
یه بار با رفیقم رفتیم تولد مخاطب خاصش، خیلی باکلاس بودن، از اون خرمایه ها هم بودن. بابا دختره همینجور تراول پنجایی می ریخت رو سر دخترش هیشکیم به تراولا نگا نمی کرد فقط می زدن می رقصیدن منو رفیقمم پامونو میزاشتیم رو تراولا انقد فشار می دادیم تا کف پامون عرق می کرد تراول می چسبید به پامون می رفتیم دسشویی میزاشتیم جیبمون! اونجوری نگا نکنید پول لازم بودیم! خلاصه یاد یکی از عروسی هامون افتاده بودم ک داییم یه بسته ۱۰۰تومنی پاچید رو سر عروس ۴نفر دستشون شکست ۲نفر سرشون، بابابزرگمم انگشت دستش شکست، ۵نفرم رفتن تو کما ..................................................... ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ پسره رفته خواستگاری، بعد با اجازه ی عروس و داماد خانواده هاشون رفتن تو اتاق با هم آشنا بشن! ..................................................... امروز به معنای واقعی کمبود یه مرد را توی زندگیم احساس کردم، کمبود دستهای محکم قوی و مردانه اش را… لامصب در شیشه مربارو هر کاری کردم باز نشد! ..................................................... فک کنم دارم بابا میشم الان چن شبه بیدار میشم کورلو خاموش میکنم ..................................................... واقعا حیف شد… دوس داشتم بازی بعدی میخوردیم به فرانسه اونوقت خیابانی میگفت ما ۲تا انصاری فرد توی زمین داریم، یکی کریم انصاری فرد یکی هم کریم بنزما
..................................................... پسره ﻗﯿﺎﻓﺶ ﺑﺎ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺑﯿﻤﻪ ۹۰ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺧﺮج ﺩﺍﺭﻩ، ﻧﯿﻤﺮﺧﺶ ﺷﺒﻴﻪ ﻭﺍﺷﺮ ﺳﺮﺳﻴﻠﻨﺪﺭ ﻭﺍﻧﺖ ﭘﻴﻜﺎﻧﻪ، ﻫﯿﮑﻠﺶ ﻣﺜﻞ ﻣﺘﮑﺎ ﻟﻮﻟﻪ ﺍﯼ؛ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ پست ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ: ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻗﻠﺐ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﺑﺪ، آﻧﻮﻗﺖ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﮔﺎﻣﻬﺎﻳﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻳﺨﺖ… ﻳﻌﻨﻰ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻤﺎاااا ﺑﺎ ﻣﮕﺲ ﻛﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﻳﻴﻞ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ! ..................................................... صبح دیرم شده بود همسرم با مهربونی بهم گفت اگه میتونی ۱۰۰هزار تومن بده برای کمک به مدرسه دخترمون. منم تحت تاثیر قرار گرفتم و پولو دادم و خوشحال از یک کارفرهنگی. بعد از ظهرش دخترم پرید بغلم و گفت بابت ۵۰هزار تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم، بعد از نیم ساعت یه اس از طرف مدرسه اومد به این عنوان: رسید مبلغ ۲۰هزار تومن کمک به مدرسه میباشد… به این نتیجه رسیدم که اینا خانواده نیستن که، راهزنن! ..................................................... مادر است دیگر گاهی دلش می خواهد هنگام تک به تک با دروازبان از جلوی تلویزیون رد شود! ..................................................... رفیقم تو فیسبوک نوشته که ما حاضریم پول بذاریم تا قرارداد کیروش رو تمدید کنند بعد سه سال پیش پونصد هزارتومن از من قرض گرفته هنوز نداده ! ..................................................... یارو به زنش میگه عزیزم زیاد حرف نزن واسه پوستت خوب نیست زنش میگه چه ربطی داره؟! مرده میگه میزنمت سیاهو کبود میشی! ..................................................... فیسبوک… آخرین بازدید : ۵دقیقه قبل پلاس… آخرین بازدید : ۳دقیقه قبل ویچت… آخرین بازدید : ۶دقیقه قبل وایبر… آخرین بازدید : ۹دقیقه قبل درس… آخرین بازدید : ترم قبل !!!
بنا به عامار جمعیتی ایران ...به هر پسر دو دوست دختر میرسه ....
خدا شاهده ازش نمیگذرم اونی که حق منو خورده...
--------------------------------------
دیشب با داداشم نشستیم پای هندونه و جاتون خالی با قاشق تمام مغزش رو تراشیدیم و خوردیم ، بابام از اونور داد میزنه میگه : یه ذره هندونه بزارید بمونه روی اون پوست ، تا رومون بشه بزاریمش دم در؛ اینجوری مردم فک میکنن بُز تو خونه بستیم ...
-------------------------------
بچه که بودم خونه مون چسبيده بود به مدرسه هيچي ديگه هر وقت از بلند گو صدام ميکردن هم تو مدرسه کتک ميخوردم هم تو خونه!!!!
بنا به عامار جمعیتی ایران ... به هر پسر دو دوست دختر میرسه .... خدا شاهده ازش نمیگذرم اونی که حق منو خورده...
-----------------------------------
درسته که ما نسل سوخته ایم ولی باید خدا رو شکر کنیم چون با این اوضاع نسل بعدی قطعا جزغاله است
----------------------------
یه موقعی توی مراسم عقد سکه هدیه میدادن، بعد شد نیم سکه، بعد ربع سکه، بعد این سکههای یک گرمی و نیم گرمی «پارسیان» و این چیزا اومد ... عنقریب روزی فرا میرسه که به عروس و داماد فقط بتونیم بگیم "آفرین"
------------------------
روزی به لقمان هیچی نگفتند. همینطوری ساکت نگاهش کردند. آخر خودش خسته شد و گفت: «از بی ادبان!»
----------------------------
پسره می ره خواستگاری یه دختری، بابای دختره می گه: نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست ... یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو بازکن ببینم!
-----------------------------
اگه بخوای خلبان بشی، هزار جور مریضی داری ولی بخوای معافیت پزشکی بگیری، سالمِ سالمی!